محل تبلیغات شما



با سلام

سال تحصیلی جدید را خدمت دانش آموزان، والدین و همه آنها که قلبشان برای یادگیری و رشد می تپد، تبریک عرض می کنم

امیدوارم امسال با قدرت بیشتری نسبت به قبل در راه رسیدن به اهداف قدم برداشته و تسهیلگر و هدایتگر خوبی برای فرزندان این سرزمین باشم.


سلام
عید فطر بر شما مبارک باد.
سال تحصیلی تمام شد و نمرات دانش آموزان تحویل مدیر داده شده که والدین می توانند هفتۀ بعد برای گرفتن کارنامه به مدرسه بیایند.

بیشتر مطالب درسی فراموش خواهند شد!
خیلی از مباحث سالها تکرار میشوند اما آنها هم تا 30 سالگی فراموش می شوند!
آنچه با فرزندان و دانش آموزان باقی خواهد ماند، آموزشهای غیرمستقیم و پنهان است، 
هرچند ما آنها را به گفتارمان عادت دهیم، اما آنها از رفتار ما می آموزند و با خود همراه می سازند.
امیدوارم امسال دانش آموزانم از من چند نکته و رفتار مثبت و تأثیرگذار دیده باشند که در آینده به کارشان بیاید.

برای همه دانش آموزانم، ذهنی سرشار از سوال و کنجکاوی و در عین حال آگاه به رفتار خویش و اعتماد به نفسی برای پاسخگویی آرزو می کنم.

موفق باشید.


دانش‌آموز مربوطه خیلی دوست دارد بیاموزد و نسبت به مفاهیم و مطالب کتاب و آنچه معلم یا دوستانش می‌گویند حساس است. همیشه با حالتی پرسشی نسبت به مطالب برخورد می‌کند. این روحیه بسیار خوبی برای درک عمیق مطالب است اما در بعضی مواقع به علت عادت کردن به پرسیدن سوالی مانند " یعنی چی؟"  نسبت به ساده‌ترین مطالب باعث تعجب دوستان و معلم می‌شود! شاید بعضی معلم‌ها این پرسیدن و واکنش ها را به خاطر تمسخر معلم یا جلب توجه دیگران بدانند اما من فکر می‌کنم چون سبک یادگیری این دانش‌آموز از نوع تأملی است (و نه تکانشی) به نوعی که باید همه جوانب سوال یا مطلب را درک کرده باشد تا بعد از آن به سراغ جواب برود این گونه سوال‌ها را می‌پرسد. این موضوع سرجلسه امتحان به خوبی مشخص می‌شود. او همیشه جزء آخرین افرادی است که برگۀ امتحانی خود را تحویل می‌دهند ولی همیشه هم نمرات خیلی خوبی می‌گیرد. در آزمون علمی که تعداد سوالات زیاد بود و زمان نسبتا کم این دانش‌آموز نتوانست از دانش و اطلاعات خودش بهترین استفاده را ببرد و وقت کم آورد! این نشان می‌دهد در فعالیت‌های فکری که زمان نقش کمتری دارد، بالاترین عملکرد را از خود نشان می‌دهد. تفاوت دو سبک یادگیری تأملی و تکانشی را در پست قبل مطالعه بفرمایید. 

در بعضی اوقات کلاس چه آن زمانی که مبصر یا معلم یار بود و چه آن زمانی که نقشی به عهده نداشت، سعی می‌کرد در راستای رسیدن به هدفش گام بردارد. این تلاش قابل تحسین است اما به عنوان مثال در جایی که معلم از او می‌خواست تا صبر کند و شکایتش را بعد از تدریس مطرح نماید، او همچنان سر حرف خود می‌ایستاد و جو کلاس را به سمت آن چه می‌خواست می‌برد. البته بیشتر دانش‌آموزان به همین منوال عمل می‌کردند و این به خاطر آزاد گذاشتن برای اعتراض و بررسی حق و حقوق آنها بود. ولی بهرحال موقعیت شناسی و این که چه موقع چه حرفی و چه رفتاری را باید انجام داد، درسی هست که کمتر در مدارس به دانش آموزان یاد می‌دهند. این ضعفی بود که در کلاس از این دانش‌آموز دیدم و البته مهارت کی و کجا و چگونه سخن گفتن قابل آموزش است به شرطی که در خانه و اعضا با هم به صورت عملی پیاده کنند.

اوایل سال تحصیلی از او چند برخورد خشونت آمیز در حیاط مدرسه و در کلاس دیده شد که با تذکر مدیر و معلم از آن رفتارها فاصله گرفت و به تعامل بهتر با دیگران پرداخت. این نکته را هم بگویم که خشونت در این سن که منجر به دعوا می‌شود، بیشتر جنبه‌ی حس قدرت‌نمایی و گاه به شکل یک بازی در می‌‌آید که به خاطر فشار گروه و دوستان فرد وارد چنین بازی و خشونت و دعوایی می‌شود. بیشتر یادگیری‌های رفتاری و لفظی در این سن و سن بلوغ به واسطه‌ی دوستان و روابط آنها شکل می‌گیرد. بنابراین در دوستیابی و معاشرت با دوستان باید توجه زیادی شود.


نام دیگر این سبکهای یادگیری ˒˒سرعت شناختی˓ است. این سبک نشانگر آن است که فراگیران به تکالیف شناختی با چه فوریت و سرعتی پاسخ می دهند. فراگیران تکانشی ضمن اشتباهات قابل ملاحظه، به سرعت کار می کنند، در حالی که فراگیران تاملی به کندی دست به فعالیت می زنند و مرتکب اشتباهات کمتری می شوند. 

فراگیران تکانشی به سوالهایی که از آنان پرسیده می شود،با اولین جوابی که به ذهنشان می رسد، پاسخ می دهند و تنها چیز مهم برای آنان سریع جواب دادن است. در مقابل فراگیران تاملی پیش از حرف زدن فکر می کنند و به جای سریع جواب دادن،ميگنا دات آي آر،ترجیح می دهند که وقت صرف کنند و تا آنجا که ممکن است جواب درست بدهند. از ابتدا که مفهوم سرعت شناختي مورد توجه قرار گرفت، بیشتر بر سرعت پاسخی دهی مبتنی بود، ولی بعدها ویژگیهای کیفی دیگری که بر صحت پاسخ دهی تاثیر می گذارند، در نظر گرفته شد. چون فراگیرانی وجود دارند که پاسخهای سریع و درست یا پاسخهای کند و نادرست می دهند.
به عبارت دیگر افرادی که سریع پاسخ می دهند، ضرورتا به علت تکانشی بودن آنها نیست، بلکه ممکن است به موضوع تسلط بیشتری داشته باشند. یا آنان که کند جواب می دهند، ممکن است به علت عدم تسلط آنها برموضوع یاد گیری باشد، نه وما تاملی بودن آنها. ازلحاظ پدیدآئی این دو سبک، پژوهشها حاکی از آنند که خانواده و مدرسه در شکل گیری آنها نثش موثری ایفا می کنند. برخی از یافته ها نشان می دهند که پسران تکانشی که یک سال را در کلاس یک معلم بسیار تاملی می گذرانند، خودشان نیز به صورت تاملی تغییر می یابند.

نکته قابل تامل درباره دو سبک تکانشی و تاملی این است که هیچ یک از آنها به خودی خود بر دیگری برتری ندارد. زیرا موفقیت در هر موقعیت یادگیری به تعامل و انطباق بین سبک یادگیری مورد استفاده فراگیران و ویژگیهای تکلیف یادگیری بستگی دارد. 

ساختارهای تکالیف یادگیری به گونه ای هستند که برخی دیگر سبک تکانشی را می طلبند. به عنوان مثال در حل مسائل ساده که فقط دارای یک جواب درست باشد، فراگیران سبک تاملی موفق تر از فراگیران تکانشی بودند ولی در مورد مسائل پیچیده شامل ابعاد مختلف و دارای چندین جواب محتمل، فراگیران تکانشی که به سرعت درست ترین راه حل ها را مورد ملاحظه قرار می دارند، از یادگیران تاملی افراطی که راه حل ها را به طور منظم یکی بعد از دیگری وارسی می کردند، ومقدار زیادی وقت صرف راه حل های غیر محتمل می کردند، موفق تر بودند. 


سلام

پیشاپیش سال جدید رو تبریک می‌گویم و امیدوارم همه ما سال خوبی پیش رو داشته باشیم.

تکالیف عید که برای دانش‌آموزان در نظر گرفته شده است دو قسمت است که هر روز باید انجام دهند. یکی از آنها تکلیف کاربردی و ترکیبی آن چه خوانده‌اند با اتفاقات واقعی است که هر روز برای انجام دادن آنها دستورالعملی متفاوت دارد. جواب آنها را در یک برگۀ A4 نوشته و بعد از عید برگه ها تحویل معلم داده می‌شوند.

تکلیف بعد یک صفحه پشت و رو برای خواندن کتابها هست، هر روز یک درس یا چند صفحه از کتاب‌ها خوانده شده و والدین با نظارت بر آنها، روبرویش امضا کرده و خواندن آنها را تأیید می‌نمایند.( این تکلیف برای این است که از درسها فاصله نگرفته و بعد از عید، دانش آموزان چالش کمتری را پشت سر بگذارند.)

با آرزوی اوقاتی شاد در کنار خانواده

 


درس 6 از علوم پایۀ پنجم چشم انسان و اجزای آن را توضیح می‌دهد. در میان تدریس دربارۀ این که چه نکاتی در مراقبت از چشم باید رعایت کنیم، محمد یکی از دانش‌آموزانم دست گرفت و گفت: آقا من شنیدم اگه چشمت باز باشه و عطسه کنی، ممکنه چشمت بیاد بیرون!» این جمله را آنقدر جدی گفت که بچه‌ها یک لحظه مانده بودند به حرفش فکر کنند یا بخندند که با خندۀ من، کلاس هم به خنده افتاد. 
از بچه‌ها پرسیدم که این جملۀ محمد آیا می‌تواند درست باشد؟ و بحث ما شروع شد تا به خرافات رسیدیم. دربارۀ این که خرافات چیست؟ و چگونه به وجود می‌آید، بحث کردیم. در میان بچه‌ها بعضی واکنش‌های خرافی را هنگام امتحان دیده بودم پس مثال را از همان چیزها شروع کردم. مثلا گفتم اگر دانش‌آموزی با یک خودکار جدید در امتحان نمرۀ خیلی خوب بگیرد، با خودش فکر می‌کند این خودکار را برای امتحان بعدی به کار ببرد و اتفاقا در آن امتحان هم نمرۀ خیلی خوبی می گیرد. آیا به نظرتان این خودکار برای دانش آموز چه نقشی خواهد داشت؟ بعضی گفتند که خودکار شانس» است. و دوباره پرسیدم: از کجا معلوم این دو امتحانی که معلم گرفته است، آسان نبوده؟ پرسیدم آیا شما حاضرید از کسی که می‌گوید خودکار شانس دارد، خودکار بگیرید و درس نخوانده سر جلسه امتحان حاضر شوید؟ همه گفتند: نه» البته به غیر از آنها که قصد مسخره بازی داشتند!
با ورزش بحث را ادامه دادم. گفتم آیا دیده‌اید بعضی از بازیکن‌های والیبال هنگام سرویس زدن توپ را می‌بوسند یا یک سری واکنش‌هایی از خودشان نشان می‌دهند؟ چون این واکنش‌ها  را به دلیل این که قبلا انجام داده‌اند و موفق شده‌اند، فکر می‌کنند اگر باز هم انجام بدهند، موفق خواهند شد در حالی که ربطی ندارد. یکی پرسید: پس چرا انجام می‌دهد؟» گفتم بهرحال این رفتار باعث آرامش درونی‌اش می‌شود. در ادامه این را هم اضافه کردم که قرار نیست هر رفتاری را که ما فکر می‌کنیم آرام‌مان می‌کند، انجام دهیم. انجام بعضی رفتارها اشتباه است.
 ادامه درس ارتباط چشم و پیام‌رسانی مغز بود و با بچه‌ها بحث  حرکت کردن پا و شوت کردن پنالتی و فریب ذهن را مطرح کردیم و سر از تبلیغاتی مثل عالیس در آوردیم!(آن هم به خاطر این که یکی از بچه‌ها گفت!) شاید بعدا برایشان تصاویر و فیلم‌های خطای ذهن و خطای شناختی را نشان‌شان دادم و بیشتر با این فریب‌های ذهن آشنا کردم.
در آخر یکی از بچه‌ها گفت: آقا کاش توی هفته حداقل یک زنگ رو راجع به همین چیزا بحث می‌کردیم!» من هم لبخند زدم به خاطر این که احساس کردم از این مباحث راضی هستند و کلاس رو دوست داشتند و جواب دادم: چرا یک زنگ! من هر زنگ و برای هر درسی که سوال و بحثی پیش بیاد، همینجوری ادامه میدیم البته به شرطی که شماها هم همراهی کنید».
 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها